بهترين سريال نوروزي از نگاه منتقدان
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۸۶۲۰۷۷
خبرگزاري آريا - عليالبدل، مرز خوشبختي و ديوار به ديوار در مقام سريالهاي نوروز امسال با درونمايه طنز، روايتهاي متفاوت و قصههاي متنوع توانستند نظر بينندگان را به خود جلب و خستگي را از تن مديران و برنامهسازان بهدر کنند. در کنار سازندگان اين سريالها و نيز مخاطبان، دسته سومي حضور دارند که سريالهاي تلويزيوني را با دقت بيشتر و موشکافانهتر بررسي ميکنند و سختگيرانهتر از مديران و برنامهسازان و حتي مخاطبان، آنها را مورد بررسي قرار ميدهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اين دسته از تماشاگران سريالهاي تلويزيون، منتقداني هستند که ضمن اشاره به نقاط ضعف و قدرت اين آثار، راهگشاي سازندگان اين مجموعهها بودهاند و در افزايش دانش و ميزان سختگيري و دقت مخاطبان هم سهم دارند. از اين رو طبيعي است که نگاه منتقدان، نويسندگان و اهالي فن به سريالهاي تلويزيوني با نگاه مخاطبان تفاوت داشته باشد. به اين منظور با تعدادي از منتقدان و نويسندگان سينمايي گفتوگو داشتهايم و نظر آنها را درباره بهترين سريال نوروزي تلويزيون و دلايل اين برتري جويا شدهايم.
عليالبدل را بيشتر ميپسندم
حسين ترابنژاد (فيلمنامهنويس): از ميان سريالهاي نوروز امسال، عليالبدل را بيشتر ميپسندم و سريال ديوار به ديوار را در رتبه بعدي قرار ميدهم. به اعتقاد من، سريال سيروس مقدم، شکل و ساختار مناسبتري داشت؛ بازيگران خوبي در اين سريال بازي داشتند و کاملا مشخص است که براي ساخت آن انرژي زيادي صرف شده.
از ويژگيهاي سريال عليالبدل شخصيت پردازي آن است؛ در اين آدمها نوعي سبکسري و ملنگي خاص ديده ميشود که کمتر در سريالهاي تلويزيوني ديده بوديم؛ گويي به جهاني خاص تعلق داشتند که نظيرش را تا امروز نديده بوديم.
سريال ديوار به ديوار قصه و چيدمان درستي دارد؛ شخصيتهاي آن جذاباند و درست طراحي شدهاند اما ميتوانست مايههاي طنز بيشتري داشته باشد. موقعيتها به اندازهاي که توقع داشتم، حامل شوخي و طنز نبود، اما از آنجا که سريال ادامه دارد، شايد در آينده شاهد تغييراتي در اين زمينه باشيم.
فاصله عليالبدل با ديگر آثار
منوچهر اکبرلو (منتقد): سريالهاي نوروزي امسال هر کدام ويژگيها و جذابيتهايي داشتند اما به اعتقاد من، سريال عليالبدل به چند دليل از بقيه آثار فاصله ميگيرد. دلايل متعددي براي اين برتري وجود دارد که از آن جمله ميتوانم به گروه توليد اين سريال اشاره کنم. علي البدل را کارگرداني ساخته که از معدود سريالسازان پيشکسوت تلويزيوني است که سالهاي سال با تلويزيون همکاري کرده و مخاطبان تلويزيون را خيلي خوب ميشناسد.
سيروس مقدم، سريالهاي زيادي براي تلويزيون ساخته و شيوهها و سبکهاي مختلفي را تجربه کرده و در نهايت در زمينه انتخاب بازيگر، فضاسازي و قصهگويي بهپختگي رسيده است.
اول ديوار به ديوار
جبار آذين (منتقد): سريالهاي نوروزي را به اين ترتيب ميتوانم رتبهبندي کنم؛ اول ديوار به ديوار، بعد از آن سريال مرز خوشبختي و در نهايت، سريال عليالبدل. اين سريالها به اين ترتيب از نگاه من ديدني بودند و هر کدام قوت و ضعفهايي داشتند که صحبت درباره آنها مفصل است، اما در يک جمله و به صورت خلاصه ميتوانم بگويم در ميان اين آثار نميتوان به دنبال شاهکار يا يک اثر شاخص بود، هر کدام ويژگيهايي داشتند و ظرفيتهايي که قابل تامل و بررسي است.
همه در يک سطح
طهماسب صلحجو (منتقد): سريالهايي که براي نوروز امسال در سه شبکه تلويزيوني تدارک ديده شده بودند در يک سطح و جايگاه هستند و از نگاه من، هيچکدام بر ديگري برتري نداشتند. هر کدام از اين سه سريال قوت و ضعفهايي داشتند اما نميتوان گفت کداميک از ديگري برتر بود.
علي البدل، مرز خوشبختي و ديوار به ديوار گرچه مضامين متفاوتي را مطرح ميکردند و روايتشان را در فضاهايي متفاوت به نمايش گذاشته بودند، اما به لحاظ اجرايي در يک سطح و جايگاه قرار داشتند و تلاش کردند موقعيتهاي کمدي و جذاب را به نمايش بگذارند.
عليالبدل، گزينه اولم است
کيوان امجديان (منتقد): اگر قرار باشد بين سريالهاي نوروزي تلويزيون موفقترين آنها را انتخاب کنم، عليالبدل گزينه اول خواهد بود. البته از اين جهت که مضمون و مفاهيم مطرح شده در اين سريال با ماموريت شبکهاي که از آن به نمايش درآمد، همخواني و تناسب داشت.
عليالبدل سريالي است براي همه اقشار و گروههاي مختلف اجتماعي و در شبکهاي به نمايش درآمد که شبکه همه مردم ايران است و مخاطب خاص ندارد. از اين نظر، سريال در مخاطبسنجي موفق بود و گزينه مناسبي براي پخش از شبکه يک محسوب ميشد.
همچنين اين سريال به لحاظ شخصيتپردازي در جايگاه قابل قبولي قرار داشت؛ مردم ميتوانستند با شخصيتها ارتباط برقرار کنند و اثر نيز توانست فضايي تازه به لحاظ بصري و داستاني پيش روي مخاطبان قرار دهد.
سريال ديوار به ديوار از درونمايه خوبي برخوردار است، اما نکته اينجاست که بهانه گرد هم آمدن چند خانواده به اندازه کافي جدي نيست و ضرورت لازم را ايجاد نميکند. با يک شروع منطقيتر، اين سريال ميتوانست جذابتر شود و در جايگاه بهتري قرار بگيرد.
به نظر من سريال مرز خوشبختي با فاصله بعد از اين دو سريال قرار ميگيرد، اما در مجموع سريالهاي نوروزي توانستند مخاطبان تلويزيون را راضي کنند و بسياري را پاي تلويزيون بنشانند.
ديوار به ديوار به استانداردها نزديکتر است
شاهين امين (منتقد):اگر قرار باشد از ميان سريالهاي نوروزي يکي را انتخاب کنم، برخلاف نظر و آمارهايي که از مخاطبان ارائه شده از نگاه من علي البدل بهترين سريال تلويزيون در ايام نوروز نبود. به اعتقاد من سريال ديوار به ديوار به استانداردها نزديکتر و به لحاظ کيفي از ديگر سريالهاي تلويزيوني کمي بهتر بود.
اول عليالبدل، بعد ديوار به ديوار
حسامالدين مقاميکيا (منتقد): سريالهاي عليالبدل و ديوار به ديوار، از نگاه من بهترين سريالهاي تلويزيون در ايام نوروز بودند. عليالبدل به دليل فيلمنامه خوب، کارگرداني عالي، بازي خوب و فضاي متفاوت در رتبه اول قرار ميگيرد. در اين سريال، سيروس مقدم به بهانه يک قصه روستايي مخاطب را به فضاي تازهاي برد که تا امروز در سريالهاي تلويزيوني نديده بوديم و در طراحي فضاها و نمايش يک روستاي خيالي موفق عمل کرد و توانست تصويري جذاب و ديدني به نمايش بگذارد. همچنين قصه و ديالوگها هوشمندانه طراحي شده بودند.
يکي ديگر از ويژگيهاي سريال عليالبدل، موسيقي جذاب آن بود که از نغمههاي محلي در ساخت آن استفاده شده بود. آريا عظيمينژاد در زمينه استفاده از موسيقيهاي محلي به تبحر خاصي رسيده و به شکل زيبايي از موسيقي نواحي براي ارائه کارهاي مدرن بهره ميگيرد.
ترجيح ديوار به ديوار
مازيار معاوني (منتقد): ديوار به ديوار را به دو سريال ديگر ترجيح ميدهم؛ اگر چه ايده اصلي سريال که زنـدگــي مسالمتآميز و دور هم آمدن چند خانواده است قبلا در سريالهايي مانند هفتسين به کارگرداني يدالله صمدي و دست بالاي دست ساخته محسن يوسفي به کارگرفته شده، اما در مجموع، اين سريال از فضايي استاندارد و تازهتر برخوردار است. من شيوه کار سامان مقدم را ميپسندم و به نظرم عملکرد او به استانداردهاي طنز تلويزيون نزديکتر است و از کليشهها دورتر.
سريال عليالبدل به لحاظ ويژگيهاي بصري با سريالهاي ديگر متفاوت بود. فرمول خانهايي که با هم رقابت و چشم و همچشمي دارند و قصه خصومت و خيانت آشکار و نهان آنها پيشتر در آثار متعددي مورد استفاده قرار گرفته است و فضاي کلي سريال به فيلم سينمايي ايران برگر، ساخته مسعود جعفري جوزاني شباهت داشت، اما طرح چنين قصهاي در تلويزيون خالي از لطف نبود.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۶۲۰۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بدهکاری سینما و تلویزیون به روز معلم
سهم مدیوم سینما در مورد پرداختن به شغل یا شخصیت معلم مانند دیگر مشاغل است و فیلم مشخصی که به این قشر مهم و ابعاد کاری و فعالیتی آنها بپردازد به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسد. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، پرداختن به کسوت و جایگاه معلم در آثار سینمایی و تلویزیونی طی چند دهه اخیر در کشورمان فراز و فرودهای زیادی داشته، اما واقعیت این است که هر چقدر تلویزیون در این مسیر با تولید آثار متنوع عملکرد بهتری دارد، سینما کمتر اثر شاخصی با محوریت شخصیت معلمان داشته و صرفاً در برخی تولیداتش به عنوان یک کاراکتر پیشبرنده قصه و درام خودنمایی کرده است.
روز معلم برای خیلیها مترادف با خاطرات نوستالژیک دوران مدرسه است. آثاری در سینما و تلویزیون پخش شده که کسوت معلمی را به اشکال مختلف نمایش دادند و ثبت کردند. از همین ابتدا باید این نکته را مورد توجه قرار داد که سینمای کشورمان برای گرامیداشت مقام معلم، اثر درخوری تولید نکرده است. البته در خصوص این کمکاری در سینما برخی معتقدند نفس غیرقابل پیشبینی بودن زمان اکران فیلمها کمتر این اجازه را میدهد که در این رابطه اثری شکل بگیرد. اگرچه این جمله بیشتر بهانه است تا استدلال، ولی مسئولیتپذیری تلویزیون در این زمینه بیشتر از سینما بوده و گواه آن هم تولید سریالهای متعددی است که به برخی از شاخصهای آن اشاره میکنیم.
معلمان در سریالهای نوستالژیک
سریال «دبیرستان خضراء» ساخته اکبر خواجویی، محصول سال 1374 از جمله آثار تلویزیونی است که با محور قرار دادن رابطه معلمان با دانشآموزان برای بسیاری از مخاطبان خاطرهسازی کرده است. هسته اصلی این سریال مدرسه دخترانهای بود که با پی گرفتن دغدغهها و مشکلات دانشآموزان دختر نوجوان سعی داشت مشکلات این گروه سنی را به تصویر بکشد. با این حال محوریت خاص قصه روی شخصیت شکیبه با بازی «آزیتا حاجیان» متمرکز است که سعی میکند ضمن برطرف کردن دغدغههای خاص این قشر از جامعه دانشآموزی با انجام فعالیتهای مثبت و ثمربخش خود چهرهای مناسب برای مخاطب به نمایش بگذارد.
سریال «قصههای مجید» به کارگردانی مرحوم کیومرث پوراحمد، محصول سال 1369 تلویزیون نیز یکی از خاطرهانگیزترین سریالهاست که براساس کتابی با همین نام (قصههای مجید) از هوشنگ مرادیکرمانی ساخته شد. «قصههای مجید» روایتگر لحظههای کودکی یک نوجوان به نام مجید است که با مادربزرگش (بیبی) تنها در یک خانه قدیمی زندگی میکند. این سریال که در دهه 70 از تلویزیون پخش شد و همچنان هم از شبکههای مختلف سیما از جمله آی فیلم در حال بازپخش مجدد است در بخشهای زیادی به اتفاقات و موضوعاتی میپردازد که برای شخصیت مجید در مدرسه رخ میدهد یا ریشه دارد که انصافاً بخشهای خاطرهانگیزی از سریال به نحوه تعامل و شیوه برخورد مسئولان مدرسه اعم از مدیر، ناظم و معلمان با دانشآموزان میپردازد. این سریال آنقدر مورد توجه مخاطبان و مدیران تلویزیون قرار گرفت که چهار ماجرای آن به چهار فیلم سینمایی تبدیل شد و روی آنتن شبکههای مختلف سیما رفت.
سریال «بچههای مدرسه همت» به کارگردانی رضا میرکریمی، محصول سال 1376 تلویزیون هم یکی دیگر از این آثار است که محتوای آن درباره تعدادی دانشآموز است که در مدرسه شبانهروزی «همت» همزمان تحصیل و زندگی میکنند و هر بار با ماجرایی تازه روبهرو میشوند. سریال «مدرسه ما» به کارگردانی داریوش یاری، محصول سال 1388 هم درباره دانشآموزان یک مدرسه راهنمایی است که کارهای دانشآموزان باعث ایجاد جنجال و مشکلاتی میشود. شخصیت «کیهان» با بازی علی اوسیوند، معلم جدید ادبیات است که در میانه سال تحصیلی جایگزین معلم دیگری میشود و با ورودش تغییرات مثبتی در مدرسه ایجاد میکند. سریال «مدرسه مادربزرگها» به کارگردانی غلامرضا رمضانی، تولید سال 1375 از جمله آثار تلویزیونی است که به بحث نهضت سوادآموزی میپردازد. قصه اصلی این سریال در مورد تعدادی خانم میانسال است که خانم معلم جوانی با بازی الهام پاوهنژاد دارند و در هر قسمت ماجراهای جالبی را به وجود میآورند.
فیلمهای انگشتشمار سینما
سهم مدیوم سینما در مورد پرداختن به شغل یا شخصیت معلم مانند دیگر مشاغل است و فیلم مشخصی که به این قشر مهم و ابعاد کاری و فعالیتی آنها بپردازد به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسد.
«جنگ اطهر» اولین اثر سینمایی پس از انقلاب است که در آن به معلم، مدرسه و دانشآموز پرداخته میشود. این فیلم یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کارگردانی محمدعلی نجفی ساخته شد. این فیلم قصه آموزگار جوان و فداکاری به نام اطهر را روایت میکند که وارد مدرسهای میشود و سعی میکند روابط دوستانهای با شاگردانش برقرار کند. رابطه او با یکی از شاگردان به نام فتاح که وضع خانوادگی نامناسبی دارد بیشتر میشود. اطهر در تدارک اجرای یک نمایشنامه توسط دانشآموزان است، اما مدیر مدرسه مشکلاتی برای او فراهم میکند. اطهر میکوشد فتاح را با واقعیتهای سیاسی و اجتماعی جامعه آشنا کند، اما جانش را بر سر هدفش میگذارد.
«خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی را که تولید سال 1365 است، میتوان یکی از موفقترین آثار سینمایی در این حوزه دانست که موفقیتهای بینالمللی بسیاری کسب کرد. این فیلم قصه پسربچهای را روایت میکند که متوجه میشود دفتر دوستش را به اشتباه برداشته است. بنابراین از خانه بیرون میرود تا او را پیدا کند و دفتر را به او پس بدهد، اما راهی دشوار و دراز در پیش است و فرصتی اندک. کیارستمی در این فیلم به ترس دانشآموزان از تنبیه معلمان میپردازد.
کارگردانهای زیادی در مدیوم سینما تصویرگر معلمان بودند، اما تنها برخی از این سریالها و فیلمها در ذهن مخاطبان ماندگار شدهاند. یکی از کارگردانهایی که بیشترین تعداد پرداخت به این قشر از جامعه را در کارنامه کاریش دارد، پوران درخشنده است. این بانوی فیلمساز کشورمان در بسیاری از آثارش کاراکتر معلم دیده میشود صرفنظر از خوب و بد یا درست و غلط بودن شخصیتپردازی که نسبت به آنها صورت گرفته است. فیلم سینمایی «پرنده کوچک خوشبختی»، تولید سال 1366 به کارگردانی این بانوی فیلمساز کشورمان است که با نگاهی متفاوت به دنیای معلمان و دانشآموزان میپردازد.
فیلم سینمایی «بمب؛ یک عاشقانه»، تولید سال 1396 نزدیکترین تجربه سینما در پرداختن به این قشر با کارگردانی پیمان معادی است که قصه اصلیاش به دوران هشت سال دفاع مقدس و اوج بمبارانها مربوط میشود، اما بسیاری از سکانسهای این فیلم در یک مدرسه میگذرد و به نوعی روایتگر وضعیت مدرسهها و تحصیل در آن دوران است.
با این حال به نظر میرسد هنوز فیلم شاخصی درباره مقام معلم در سینما ساخته نشده، در حالی که اهمیت این قشر در جامعه قابل کتمان نیست.
منبع: جوان
انتهای پیام/